شمالم تا جنوبم عشق چه خاک و گندمی دارم
صدام یاری کنه باید بگم چه مردمی دارم

بگم این حقه هیچکس نیست که با ثروت فقیر باشه
کسی که فرش میبافه نباید رو حصیر باشه

اگرچه سختی از انسان یه کوه درد میسازه
ولی از مردم ما درد داره یک مرگ میسازه

شمالم تا جنوبم عشق چه خاک و گندمی دارم
صدام یاری کنه باید بگ چه مردمی دارم


نگاه کن بچه های کار چجور تو آب و آتیشن
توی این روزهای سخت کمک خرج پدر میشن
من و تو مردمی هستیم که گنج از رنج میسازیم
به این تاریخ خورشیدی به این فرهنگ مینازیم
من و تو مردمی هستیم که آینده تو مشت ماست
که از هفتاد نسل قبل هزار اسطوره پشت ماست

 

شمالم تا جنوبم عشق چه خاک و گندمی دارم
صدام یاری کنه باید بگم چه مردمی دارم