پدرم گاهی از اوقات بعد از نماز می‌نشست و به آسمان زل می‌زد تا خورشید طلوع کند.کارش برای مدتی برایم سوال بود، تا اینکه فهمیدم من هم اگر‌ به حال خود رها شوم همین کار را می‌کنم.

شاید به قول سهراب‌سپهری، شروع سلوک باشد، شاید هم پایان آن!