ما هیچ، ما نگاه

... خـــــــــدای امــــــــروز آبـی آبـی ... آبـــــــــــــــی تـــــــــر ...

۱۱ مطلب در فروردين ۱۳۹۳ ثبت شده است

ﭘﺮﯾﺸﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﮔﯿﺴﻮﯾﯽ

ﺑﻪ ﺭﺳﻢ ﺻﺒﺮ ، ﺑﺎﯾﺪ ﻣَﺮﺩ ﺁﻫﺶ ﺭﺍ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺭﺩ

اگر مرد است ﺑﻐﺾ ﮔﺎﻫﮕﺎﻫﺶ ﺭﺍ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺭﺩ


ﭘﺮﯾﺸﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﮔﯿﺴﻮﯾﯽ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺩ ﻭ ﭘﺮﯾﺸﺎﻥﺗﺮ

ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﺪ ﻧﮕﺎﻫﺶ ﺭﺍ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺭﺩ


عصای دست من عشق است ، عقل سنگدل بگذار

که این دیوانه تنها تکیه گاهش ﺭﺍ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺭﺩ


ﺑﻪ ﺭﻭﯼ ﺻﻮﺭﺗﻢ ﮔﯿﺴﻮﯼ ﺍﻭ ﻣﻬﻤﺎﻥ ﺷﺪ ﻭ ﮔﻔﺘﻢ

ﺧﺪﺍ ﺩﻟﺒﺴﺘﮕﺎﻥ ﺭﻭﺳﯿﺎﻫﺶ ﺭﺍ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺭﺩ


ﺩﻟﻢ ﺭﺍ ﭼﺸﻢﻫﺎﯾﺶ ﺗﯿﺮﺑﺎﺭﺍﻥ ﮐﺮﺩ ، ﺗﺴﻠﯿﻤﻢ

ﺑﮕﻮﯾﯿﺪ ﺁﻥ ﮐﻤﺎﻥﺍﺑﺮﻭ ﺳﭙﺎﻫﺶ ﺭﺍ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺭد

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ک.

بوی خوش تو

 

بوی خوش تو هر که ز باد صبا شنید

از یار آشنا سخن آشنا شنید


ای شاه حسن چشم به حال گدا فکن

کاین گوش بس حکایت شاه و گدا شنید


خوش می‌کنم به باده مشکین مشام جان

کز دلق پوش صومعه بوی ریا شنید


سر خدا که عارف سالک به کس نگفت

در حیرتم که باده فروش از کجا شنید


یا رب کجاست محرم رازی که یک زمان

دل شرح آن دهد که چه گفت و چه‌ها شنید


اینش سزا نبود دل حق گزار من

کز غمگسار خود سخن ناسزا شنید


محروم اگر شدم ز سر کوی او چه شد

از گلشن زمانه که بوی وفا شنید


ساقی بیا که عشق ندا می‌کند بلند

کان کس که گفت قصه ما هم ز ما شنید


ما باده زیر خرقه نه امروز می‌خوریم

صد بار پیر میکده این ماجرا شنید


ما می به بانگ چنگ نه امروز می‌کشیم

بس دور شد که گنبد چرخ این صدا شنید


پند حکیم محض صواب است و عین خیر

فرخنده آن کسی که به سمع رضا شنید


حافظ وظیفه تو دعا گفتن است و بس

دربند آن مباش که نشنید یا شنید


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ک.

مگر؟

این که دلتنگ توأم اقرارمیخواهدمگر؟

این که ازمن دلخوری انکارمیخواهدمگر؟


وقت دل کندن به فکربازپیوستن مباش

دل بریدن وعده دیدارمیخواهدمگر؟


عقل اگرغیرت کندیکبارعاشق میشویم

اشتباه ناگهان تکرارمیخواهدمگر؟


من چرا رسوا شوم یک شهرمشتاق تواند

لشکرعشاق پرچم دارمیخواهدمگر؟


بازبان بی زبانی بارهاگفتی برو!

من که دارم میروم!اصرارمیخواهدمگر؟


روح سرگردان من هرجا بخواهدمیرود

خانه دیوانگان دیوارمیخواهدمگر؟


ماع
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ک.

قـوی زیبا

شنیدم که چون قـوی زیبا بمیرد

فریبنده زاد و فـریبا بـمیرد

شب مرگ ، تنها ، نشیند به موجی

رود گـوشه ای دور و تـنها بـمیرد

در آن گوشه چندان غزل خواند آن شب

که خود در میان غزلها بمیرد

گروهی برآنند کاین مرغ شیدا

کجا عاشقی کرد ، آنجا بمیرد

شب مرگ ، از بیم ، آنجا شتابد

که از مرگ غافل شود تا بمیرد

من این نکته گیرم که باور نکردم

ندیدم که قوئی به صحرا بمیرد

چو روزی ز آغوش دریا برآمد

شبی هم در آغوش دریا بمیرد

تو دریای من بودی ! آغوش واکن

که می خواهد این قوی زیبا بمیرد.

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ک.

یابن الحیدر یابن الحیدر

یا من عینی الیک یا ثار الله یابن الحیدر

یا من قلبی لدیک یا ثار الله یابن الحیدر

ذکری لک لبیک یا ثار الله یابن الحیدر

صل الله علیک یا ثار الله یابن الحیدر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ک.

یارانه!

از دریافت یارانه انصراف میدهیم تا دولت بعدها به بهانه ی حل مسائل اقتصادی و تامین منابع پرداخت یارانه ها، بخشی از شرف و حقوق مسلم مان را نفروشد.          
۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
ک.

ببین می توانی بمانی بمان

ببین می توانی بمانی بمان

عزیزم تو خیلی جوانی بمان

تو هم مثل من نیمه جانی بمان

زمین گیر من،‌ آسمانی بمان

اگر می شود می توانی بمان


چه شد با علی همسفر ماندنت

چه شد پای حرف پدر ماندنت

چه شد ماجرای سپر ماندنت

پس از قصه ی پشت در ماندنت


ممنونم اگر نروی، بمان

ندارد علی هم زبانی،بمان

عزیزم تو خیلی جوانی بمان


بدون تو غم بی عدد می شود

برای علی بی تو بد می شود

نرو که غرورم لگد می شود

واین سقف،سنگ لحد می شود


چه کم دارد این زندگانی بمان

ببین می توانی بمانی بمان

عزیزم تو خیلی جوانی بمان

تو هم مثل من نیمه جانی بمان

زمین گیر من، آسمانی بمان

اگر می شود می توانی بمان


چرا اشک را آبرو می کنی

چرا چادرت را رُفو می کنی

چرا استخوان در گلو می کنی

چرا مرگ را آرزو می کنی


 تو باید غمم را بدانی بمان

ببین می توانی بمانی بمان

عزیزم تو خیلی جوانی بمان


ببین می توانی بمانی بمان

عزیزم تو خیلی جوانی بمان


محمود کریمی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
ک.

کَلِّمینی یا فاطِمَة

آقا به عجله آمد داخل اتاق و نگاهی به فاطمه علیه السلام کرد. نمی دانم علی چه حالی شد؟

 (أَخَذَ العَمّامَةَ عَن رَأسِهِ وَ حَلَّ أَزرارِهِ)

عمّامه اش را انداخت، عبایش را انداخت، دگمه ها را هم باز کرد، آمد.

 (جَلَسَ) نشست (حَتّی أخَذَ رَأسَها وَ تَرَکَهُ فی حِجرِهِ) سر زهرا علیه السلام را برداشت و در دامن گذاشت.

آقا یک بار زهرا را صدا زد، جواب نداد.

آخر فرمود: (کَلِّمینی یا فاطِمَة فَأنَا اِبنُ عَمِّکِ علی ابن ابیطالب)صدا زد: زهرا جان! با من یک کلمه حرف بزن من پسر عمویت علی هستم!

صدیقه طاهره (س) چشمش را باز کرد و گفت: (إنّی لا أَجِدُ المَوت الّذی لا بُدَّ مِنهُ وَ لا مَحیصَ عَنهُ) گفت: علی! عمر من به سر آمده و من مرگ را می یابم...

عکس از http://aboaftab.blog.ir/

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
ک.

غم داریم و پر بغضیم مهدی (عج)

آخه پر از گناه و بدی ام مهدی 

ناراضی ام بدجور از خودم مهدی

...

غم داریم و پر بغضیم مهدی


پ.ن: من فقط از اینجای شعر خوشم میاد! 

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ک.

دیگران چون بروند از نظر از دل بروند (سعدی)

من چرا دل به تو دادم که دلم می‌شکنی یا چه کردم که نگه باز به من می‌نکنی
دل و جانم به تو مشغول و نظر در چپ و راست تا ندانند حریفان که تو منظور منی
دیگران چون بروند از نظر از دل بروند تو چنان در دل من رفته که جان در بدنی
تو همایی و من خسته بیچاره گدای پادشاهی کنم ار سایه به من برفکنی
بنده وارت به سلام آیم و خدمت بکنم ور جوابم ندهی می‌رسدت کبر و منی
مرد راضیست که در پای تو افتد چون گوی تا بدان ساعد سیمینش به چوگان بزنی
مست بی خویشتن از خمر ظلومست و جهول مستی از عشق نکو باشد و بی خویشتنی
تو بدین نعت و صفت گر بخرامی در باغ باغبان بیند و گوید که تو سرو چمنی
من بر از شاخ امیدت نتوانم خوردن غالب الظن و یقینم که تو بیخم بکنی
خوان درویش به شیرینی و چربی بخورند سعدیا چرب زبانی کن و شیرین سخنی
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ک.