ما هیچ، ما نگاه

... خـــــــــدای امــــــــروز آبـی آبـی ... آبـــــــــــــــی تـــــــــر ...

۱۴ مطلب در آذر ۱۳۹۳ ثبت شده است

تهران

در این خرابه‌ی آباد چه فتنه‌ها که می‌ریزی...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ک.

داستان مریخ

در مریخ تنها من بودم و فرانچسکو .. از تمام بشریت .. فراچسنکو که روبوت قراضه ای بود و من هم، جامانده ای از زمین .. تنها کار ممکن توضیح زمین بود و عشق که فرانچسکو نمی فهمید .. وقتی او زنگ زد ..فراچسنکو برای اولین بار عاشق شد با اولین صدای زنانه ای که شنیده بود... تمام مدتِ پس از آنرا کاری نداشتم مگر آموختن معاشقه به فراچسنکو ...

داستان مریخ - اپیزود اول
من میدانم اسب ابی شنا نمی کند

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ک.

دیدارهای کال تو

دل پیـچـه گـرفـته انـد چشـمانـم از دیـدارهـای ِ کـال ِ تـــو....!

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
ک.

die and revive

Like an oscillator which goes up and down, I die and revive so many times per a day!
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ک.