شدیدترین انتقاد یک فرد باهوش را به تایید بی فکرانه توده مردم ترجیح می دهم.
یوهانس کپلر
مردى در میان مسلمانان بود که شاخه یکى از درختان خرماى او بالاى خانه مرد فقیر عیالمندى قرار گرفته بود ، صاحب نخل هنگامى که بالاى درخت مىرفت تا خرماها را بچیند، گاهى چند دانه خرما در خانه مرد فقیر مىافتاد ، و کودکانش آن را برمىداشتند ، آن مرد از نخل فرود مىآمد و خرما را از دستشان مىگرفت ( و آنقدر بخیل و سنگدل بود که ) اگر خرما را در دهان یکى از آنها مىدید انگشتش را در داخل دهان او مىکرد تا خرما را بیرون آورد!
مرد فقیر به پیامبر (ص) شکایت آورد پیغمبر (ص) فرمود : برو تا به کارت رسیدگى کنم.
سپس صاحب نخل را ملاقات کرد و فرمود : این درختى که شاخههایش بالاى خانه فلانکس آمده است به من مىدهى تا در مقابل آن نخلى درصلىاللهعلیهوآلهوسلّم بهشت از آن تو باشد ، مرد گفت : من درختان نخل بسیارى دارم ، و خرماى هیچکدام به خوبى این درخت نیست ( و حاضر به چنین معاملهاى نیستم ) .
کسى از یاران پیامبر (صلىاللهعلیهوآلهوسلّم) این سخن را شنید ، عرض کرد : اى رسول خدا ! اگر من بروم و این درخت را از این مرد خریدارى و واگذار کنم ، شما همان چیزى را که به او مىدادید به من عطا خواهى کرد ؟ فرمود : آرى.
آن مرد رفت و صاحب نخل را دید و با او گفتگو کرد ، صاحب نخل گفت : آیا مىدانى که محمد حاضر شد درخت نخلى در بهشت در مقابل این به من بدهد ( و من نپذیرفتم ) و گفتم من از خرماى این بسیار لذت مىبرم و نخل فراوان دارم و هیچکدام خرمایش به این خوبى نیست .
خریدار گفت : آیا مىخواهى آن را بفروشى یا نه ؟ گفت : نمىفروشم مگر آنکه مبلغى را که گمان نمىکنم کسى بدهد به من بدهى گفت چه مبلغ ؟ گفت چهل نخل.
خریدار تعجب کرد و گفت عجب بهاى سنگینى براى نخلى که کج شده مطالبه مىکنى ، چهل نخل!
سپس بعد از کمى سکوت گفت : بسیار خوب ، چهل نخل به تو مىدهم.
فروشنده ( طمعکار ) گفت اگر راست مىگوئى چند نفر را به عنوان شهود بطلب ! اتفاقا گروهى از آنجا مىگذشتند آنها را صدا زد ، و بر این معامله شاهد گرفت .
سپس خدمت پیامبر (ص) آمد و عرض کرد اى رسول خدا ! نخل به ملک من در آمد و تقدیم ( محضر مبارکتان ) مىکنم.
رسول خدا (ص) به سراغ خانواده فقیر رفت و به صاحب خانه گفت این نخل از آن تو و فرزندان تو است.
اینجا بود که سوره و اللیل نازل شد ( و گفتنیها را در باره بخیلان و سخاوتمندان گفت).
در بعضى از روایات آمده که مرد خریدار شخصى بنام ابو الدحداح بود.
اربعین سکوت پر معنای
کربلا ست که سیاه پوش شکوفه های اشک شده است
اربعین هفتاد و دو فصل دارد
و هر فصلش هزار حکایت سرخ از عاشقی
اربعین را زینب میفهمد و بس!
اَلسَّلامُ عَلی وَلِیِّ اللَّهِ وَ حَبیبِهِ
سلام بر ولی خدا و دوست او
اَلسَّلامُ عَلی خَلیلِ اللَّهِ وَ نَجیبِهِ
سلام بر خلیل خدا و بنده نجیب او
اَلسَّلامُ عَلی صَفِیِّ اللَّهِ وَابْنِ صَفِیِّهِ
سلام بر بنده برگزیده خدا و فرزند برگزیدهاش
اَلسَّلامُ عَلیَ الْحُسَیْنِ الْمَظْلُومِ الشَّهیدِ
سلام بر حسین مظلوم و شهید
اَلسَّلامُ علی اَسیرِ الْکُرُباتِ وَ قَتیلِ الْعَبَراتِ