ما هیچ، ما نگاه

... خـــــــــدای امــــــــروز آبـی آبـی ... آبـــــــــــــــی تـــــــــر ...

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «خواب» ثبت شده است

واقعا مغز چگونه کار می‌کند؟

دیشب، نمی‌دانم به خاطر غذای زیاد بود یا اتفاق‌هایی که طی روز رخ داده بود، رویای تو را می‌دیدم.

خواب می‌دیدم که تو را در آغوش کشیدم، قبل و بعدش را نمی‌دانم، فقط به یاد دارم که تو را دو مرتبه در آغوش گرفتم، و هر مرتبه احساسی جدید در من به وجود آمد، بی‌نظیر و فوق‌العاده. چقدر خوب بود، چقدر...

راستی آبی بود، آبی پوشیده بودی!

صبح که بیدار شدم، یک ساعتی گیج بودم. بر عکس همیشه که هر گاه از این دسته‌ از رویاها می‌دیدم، در فکرم، در بیداری، آن را توسعه می‌دادم، این بار گیج شده بودم.  چرا که مدت‌هاست تلاش می‌کنم تا با هزار ترفند و حیله دینامیک دوست داشتن تو را در کمینه‌ترین وضعیت متوقف سازم.

علاوه بر آن، بعد از چهارشنبه، به مراتب از دست تو ناراحت شده‌‌ام. ولی نه، این چیزها مرا گیج نکرد.


آن‌چه مرا گیج کرد، این بود که چگونه مغر من، می‌تواند احساسی در من ایجاد کند که هیچگاه آن را در واقعیت (=بیداری) تجربه نکرده‌است. خیلی عجیب است. مغز من بی‌آنکه داده‌ای از لامسه بگیرد یا داشته باشد، یا بی‌آنکه بویی را از دماغ من بگیرد، خودش تمام آن‌چه را که باید شبیه‌سازی کرد و یک حس بی‌همتا، برای اولین بار در من ایجاد کرد.

این برای من بسیار جالب است ای عزیز! مغز برای من جالب است. 

آدم‌ها چقدر پیچیده آفریده‌ شده‌اند! من این پیچیدگی‌ها را بیشتر از هرکس و هرچیز دوست‌دارم. 



پ.ن:

  واقعا مغز چگونه کار می‌کند؟

  نمی‌دانم، ولی برایم بسیار جالب است که بدانم!

  امیدوارم که بدانم!

  

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ک.

بازم تو خواب من

   بازم تو خواب من با من قدم بزن

                               آروم و سر به زیر

                                میمیرم از غم و بی خود سراغمو از آدما نگیر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ک.

ده دقیقه رویا

ده دقیقه رویای دیشب را با ده سال بیداری قبل از آن معاوضه نخواهم کرد! 
                                                                       چه ده‌دقیقه‌ی خجسته‌ای بود!

  بیستون دیشب به چشمم جاده ای هموار بود
  ابن سیرین را خبر کن خواب شیرین دیده ام
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ک.