محبوب من، از آن روز که به زیبایی چشمانم اشاره کردی، نه تنها مرا صاحب زیباترین چشمهای جهان کردی که دنیا را هم از آن روز زیباتر میبینم ...
گاه قوسی کوچک میتواند
معماری بنایی را نجات دهد...
مرتضی پاشاپور
محبوب من، از آن روز که به زیبایی چشمانم اشاره کردی، نه تنها مرا صاحب زیباترین چشمهای جهان کردی که دنیا را هم از آن روز زیباتر میبینم ...
گاه قوسی کوچک میتواند
معماری بنایی را نجات دهد...
مرتضی پاشاپور
دل زارم فغان کم کن
تو اشک از دیدگان کم کن
غم و ناله ز جان کم کن
وای چه ناله ها که از دل به راهت نمودم من
بهره ای از آن به عمرم به جز غم ندیدم من
مرا کشته نگاه تو
نشینم چشم به راه تو
که بینم روی ماه تو
گشته سجده گاه من ماه من کعبه رویت
دل شده اسیر دام خم و تاب گیسویت
بازا و بنشین یکدم که به لب آمد جان عزیزم از انتظارت
قهر و جدایی بس کن که بستهء دامم و مرغ دل شد شکارت
بهر تو میسوزد دل ولی تو نداری ز حال زارم خبری
آه جگر سوزم را به دل تو زیبا ز چه نبود اثری
بیا بر من بیا و ببین که آمده بی تو چه به سر من
مه پیکر من سیمین بر من بیا و ببین تو چشم تر من