با لبخند

 جنگجوی قدری بودم، ولی انصاف ده، کدام یک از مردان میدان نبرد با وجود یک خنجر در سینه مدت‌ها با لبخند جنگیده است...

وطن

برای من «وطن» یک واژه‌ی ازکارافتاده است. شهر من یا کشور من جایی است که در آنجا راحت زندگی کنم. وطن نیاز به یک تصحیح نسبیتی دارد!

اشتیاق

به مرگ‌ مشتقام، چنان که طفل گرسنه سینه مادر را...

محمد رسول الله (ص)

اختتامیه

مراسم اختتامیه یک کنفرانس چیست؟ 

مراسمی که طی آن برگزارکنندگان از همدیگر تشکر می‌کنند :)

تا آن حد

توفان تهران را که یادت هست . . . ؟!

هر روز تا آن حد پریشانم . . .

بزرگتر

حالا درسته از من بزرگتری، مدرکت بیشتره یا اینکه چهارتا پیراهن بیشتر از من خریدی ولی قرار نیست که بیشتر از من بفهمی! اصلا قرار نیست که منم بیشتر از تو بفهمم! پس بیا به جای مقایسه کردن ویژگی‌هامون دوست همدیگه باشیم!

بوی خدا

بعضی‌ها چقدر بوی خدا می‌دهند...

لنگ

بی‌ تو زندگی، مدام کمیتش لنگ است...

درون آینه

درون آینه ی روبرو چه می بینی ؟!

تو ترجمان جهانی بگو چه می بینی ؟!

تویی برابر تو چشم در برابر چشم

در آن دو چشم پر از گفت و گو چه می بینی ؟

تو هم شراب خودی ، هم شراب خواره ی خود

سوای خون دلت در سبو چه می بینی

در آن گلوله ی آتش گرفته ای که دل است

و باد می بردش سو به سو چه می بینی

درون آینه روبرو چه می بینی...