در زندگی حسادت کرده‌ام؛ به سلمان فارسی، به حارث همدانی به سهل‌ بن حنیف انصاری!

سلمان که منا اهل بیت شد و تکلیفش برای همه مشخص است.

اما به این فکر می‌کنم که حارث به در خانه علی رفته و گفته کاری نداشتم جز آن‌که دوستی تو مرا وادار کرد که بیایم...آه! چه دشوار است روزگار بر ما. نه پیغمبرمان را می‌بینیم و نه اماممان را! فکر اینکه دق الباب کنی دری را و علی گشاینده آن در باشد ...

 

سهل هم که نمونه عجیبی است! مدالی بر سینه دارد که تا قیام قیامت می‌درخشد:

🔷 «لَوْ أَنْزَلْنَا هَٰذَا الْقُرْآنَ عَلَىٰ جَبَلٍ لَرَأَیْتَهُ خَاشِعًا مُتَصَدِّعًا مِنْ خَشْیَةِ اللَّهِ ۚ وَتِلْکَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ.» آیه ۲۱ سوره حشر
اگر این قرآن را بر کوهی نازل می‌کردیم، می‌دیدی که در برابر آن خاشع می‌شود و از خوف خدا می‌شکافد! اینها مثالهایی است که برای مردم می‌زنیم، شاید در آن بیندیشید!


🔸«وَ قَدْ تُوُفِّیَ سَهْلُ بْنُ حُنَیْفٍ الْأَنْصَارِیُّ بِالْکُوفَةِ بَعْدَ مَرْجَعِهِ مِنْ صِفِّینَ مَعَهُ وَ کَانَ مِنْ أَحَبِّ النَّاسِ إِلَیْهِ لَوْ أَحَبَّنِی جَبَلٌ لَتَهَافَتَ» امیرالمومنین علی(ع)
پس از مرگ سهل بن حُنَیْف انصارى امام علی(ع) فرمودند که او از عشق من مرد. کوه اگر مرا دوست داشته باشد از هم می‌پاشد!

🏔  نکند قرآن سراسر حب علی است؟ ...