ما هیچ، ما نگاه

... خـــــــــدای امــــــــروز آبـی آبـی ... آبـــــــــــــــی تـــــــــر ...

هیــــــچ...

من خالی‌ از عاطفه و خشم
خالی‌ از خویشی و غربت گیج و مبهوت بین بودن و نبودن
عشق،  آخرین  همسفر من، مثل تو منو رها کرد حالا دستام مونده و تنهایی‌ من


ای دریغ از من که بیخود مثل تو گمشدم , گمشدم تو ظلمت تن
‌ای دریغ از تو که مثل عکس عشق هنوزم داد میزنی‌ تو آینه من 

وای  گریمون  هیــــــچ ، خندمون هیــــــچ ، باخته و برندمون هیــــــچ

تنها آغوش تو موند غیر از اون هیــــــچ

ای, ‌ای مثل من تک و تنها دستمو بگیر که عمر رفت، همه چی‌ تویی زمین و آسمون هیــــــچ

بی‌ تو می‌میرم همه ی  بود و نبود بیا پر کن ‌منو ای خورشید دل سرد
 ی‌ تو می‌میرم، مثل قلب چراغ

نور تو بودی کی‌ منو از تو جدا کرد...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ک.

مرا و گریه شبی در حریم تو کافی ست…

به هوای حرمش میگذرد ایامم

کوه دردم که کند نام رضا آرامم…

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ک.

انتقاد یک فرد باهوش

شدیدترین انتقاد یک فرد باهوش را به تایید بی فکرانه توده مردم ترجیح می دهم.


 یوهانس کپلر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ک.

سوره لیل

مردى در میان مسلمانان بود که شاخه یکى از درختان خرماى او بالاى خانه مرد فقیر عیالمندى قرار گرفته بود ، صاحب نخل هنگامى که بالاى درخت مى‏رفت تا خرماها را بچیند، گاهى چند دانه خرما در خانه مرد فقیر مى‏افتاد ، و کودکانش آن را برمى‏داشتند ، آن مرد از نخل فرود مى‏آمد و خرما را از دستشان مى‏گرفت ( و آنقدر بخیل و سنگدل بود که ) اگر خرما را در دهان یکى از آنها مى‏دید انگشتش را در داخل دهان او مى‏کرد تا خرما را بیرون آورد!

مرد فقیر به پیامبر (ص) شکایت آورد پیغمبر ) فرمود : برو تا به کارت رسیدگى کنم.

سپس صاحب نخل را ملاقات کرد و فرمود : این درختى که شاخه‏هایش بالاى خانه فلانکس آمده است به من مى‏دهى تا در مقابل آن نخلى درصلى‏الله‏علیه‏وآله‏وسلّم‏ بهشت از آن تو باشد ، مرد گفت : من درختان نخل بسیارى دارم ، و خرماى هیچکدام به خوبى این درخت نیست ( و حاضر به چنین معامله‏اى نیستم ) .

کسى از یاران پیامبر (صلى‏الله‏علیه‏وآله‏وسلّم‏) این سخن را شنید ، عرض کرد : اى رسول خدا ! اگر من بروم و این درخت را از این مرد خریدارى و واگذار کنم ، شما همان چیزى را که به او مى‏دادید به من عطا خواهى کرد ؟ فرمود : آرى.

آن مرد رفت و صاحب نخل را دید و با او گفتگو کرد ، صاحب نخل گفت : آیا مى‏دانى که محمد حاضر شد درخت نخلى در بهشت در مقابل این به من بدهد ( و من نپذیرفتم ) و گفتم من از خرماى این بسیار لذت مى‏برم و نخل فراوان دارم و هیچکدام خرمایش به این خوبى نیست .

خریدار گفت : آیا مى‏خواهى آن را بفروشى یا نه ؟ گفت : نمى‏فروشم مگر آنکه مبلغى را که گمان نمى‏کنم کسى بدهد به من بدهى گفت چه مبلغ ؟ گفت چهل نخل.

خریدار تعجب کرد و گفت عجب بهاى سنگینى براى نخلى که کج شده مطالبه مى‏کنى ، چهل نخل!

سپس بعد از کمى سکوت گفت : بسیار خوب ، چهل نخل به تو مى‏دهم.


فروشنده ( طمعکار ) گفت اگر راست مى‏گوئى چند نفر را به عنوان شهود بطلب ! اتفاقا گروهى از آنجا مى‏گذشتند آنها را صدا زد ، و بر این معامله شاهد گرفت .


سپس خدمت پیامبر (ص‏) آمد و عرض کرد اى رسول خدا ! نخل به ملک من در آمد و تقدیم ( محضر مبارکتان ) مى‏کنم.

رسول خدا (ص) به سراغ خانواده فقیر رفت و به صاحب خانه گفت این نخل از آن تو و فرزندان تو است.


اینجا بود که سوره و اللیل نازل شد ( و گفتنیها را در باره بخیلان و سخاوتمندان گفت).



در بعضى از روایات آمده که مرد خریدار شخصى بنام ابو الدحداح بود.



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ک.

اربعین را زینب میفهمد و بس!

اربعین سکوت پر معنای

کربلا ست که سیاه پوش شکوفه های اشک شده است

اربعین هفتاد و دو فصل دارد

و هر فصلش هزار حکایت سرخ از عاشقی


اربعین را زینب میفهمد و بس!



اَلسَّلامُ عَلی وَلِیِّ اللَّهِ وَ حَبیبِهِ


سلام بر ولی خدا و دوست او


اَلسَّلامُ عَلی خَلیلِ اللَّهِ وَ نَجیبِهِ


سلام بر خلیل خدا و بنده نجیب او


اَلسَّلامُ عَلی صَفِیِّ اللَّهِ وَابْنِ صَفِیِّهِ


سلام بر بنده برگزیده خدا و فرزند برگزیده‌اش


اَلسَّلامُ عَلیَ الْحُسَیْنِ الْمَظْلُومِ الشَّهیدِ


سلام بر حسین مظلوم و شهید


اَلسَّلامُ علی اَسیرِ الْکُرُباتِ وَ قَتیلِ الْعَبَراتِ

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ک.

یلداتون خجسته :)

اگر در کنار هم نیستیم لااقل به یاد هم باشیم...



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ک.

دنیا

بزرگترین عیب برای دنیا همین بس که بی‌وفاست.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ک.

با خاطرات خوب من اینگونه تا نکن

 من را به غیر عشق به نامی صدا نکن

غم را دوباره وارد این ماجرا نکن


بیهوده پشت پا به غزلهای من نزن

با خاطرات خوب من اینگونه تا نکن


موهات را ببند دلم را تکان نده

در من دوباره فتنه و بلوا به پا نکن


من در کنار توست اگر چشم وا کنی

خود را اسیر پیچ و خم جاده ها نکن


بگذار شهر سرخوش زیبائیت شود

تنها به وصف آینه ها اکتفا نکن


امشب برای ماندنمان استخاره کن

اما به آیه های بدش اعتنا نکن....

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ک.

نام بعضی نفرات

نام بعضی نفرات
رزق روحم شده است.
وقت هر دلتنگی
سویشان دارم دست
جرئتم می بخشد
روشنم می دارد.


نیما

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ک.

می کشی مرا حسین

بیا نگار آشنا

شب غمم سحر نما

مرا به نوکری خود

شها تو مفتخر نما


ای گل وفا حسین

معدن سخا حسین

می کشی مرا حسین

•••

تجلّی ولایتی

سرشته با گل منی

تمام هستی ام تویی

تو صاحب دل منی


آیه ی محبتی

سوره ی ولایتی

یار حق نما حسین

•••

ز کودکی دلم شده

اسیر و مبتلای تو

خدا کند که جان دهم

به یاد کربلای تو


ذکر تو عبادتم

تشنه ی شهادتم

شاه کربلا حسین

•••

چه می شود ز باده ی

ولا دهی تو شهدی ام

مدد کنی صلا زنم

که من غلام مهدی ام


کو امام منتظر

یار غائب از نظر

چشمه ی بقا حسین

•••

بیا حرارتم بده

زشعله ی محبتت

بیا و عادتم بده

به آتش ولایتت


نام تو بقای دل

ذکر تو نوای دل

یار دلربا حسین

•••

شرر اگر زبانه زد

به خیمه ی عزای تو

ز سوز دل صدا کنم

حسین شوم فدای تو


شعله سوزد از غمم

لاله ی محرمم

ذکر شعله ها حسین


 

این اشعار رو حاج منصور ارضی در هشتم محرم سال ۱۳۸۳ خواندند.

فایل زیر رو دانلود کنید تا سبک زیبای این شعر رو بشنوید.

۱.۸ مگابایت

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ک.