شاهد آن نیست که مویی و میانی دارد | بنده طلعت آن باش که آنی دارد | |
شیوه حور و پری گر چه لطیف است ولی | خوبی آن است و لطافت که فلانی دارد | |
چشمه چشم مرا ای گل خندان دریاب | که به امید تو خوش آب روانی دارد | |
گوی خوبی که برد از تو که خورشید آن جا | نه سواریست که در دست عنانی دارد | |
دل نشان شد سخنم تا تو قبولش کردی | آری آری سخن عشق نشانی دارد | |
خم ابروی تو در صنعت تیراندازی | برده از دست هر آن کس که کمانی دارد | |
در ره عشق نشد کس به یقین محرم راز | هر کسی بر حسب فکر گمانی دارد | |
با خرابات نشینان ز کرامات ملاف | هر سخن وقتی و هر نکته مکانی دارد | |
مرغ زیرک نزند در چمنش پرده سرای | هر بهاری که به دنباله خزانی دارد | |
مدعی گو لغز و نکته به حافظ مفروش | کلک ما نیز زبانی و بیانی دارد |
در دام حادثات ز کس یاوری مجوی
بگشا گره به همت مشکل گشای خویش
سعی طبیب موجب درمان درد نیست
از خود طلب دوای دل مبتلای خویش
بر عزم خویش تکیه کن ار سالک رهی
واماند آن که تکیه کند برعصای خویش
گفت آهویی به شیر سگی در شکارگاه
چون گرم پویه دیدش اندر قفای خویش
کای خیره سر بگرد سمندم نمی رسی
رانی و گر چو برق به تک بادپای خویش
چون من پی رهایی خود می کنم تلاش
لیکن تو بهر خاطر فرمانروای خویش
با من کجا به پویه برابر شوی از آنک
تو بهر غیر پویی و من از برای خویش
رهی معیری
صلوات برای سلامتی امیر علی…
ما کاری به حکم نداریم
حکم رو کاغذ مال محکمس
اصلیت حکم مال خداست
که ما و منش ریخته و
گلریزون می کنیم واسه کسی که آزاد میشه از این چاردیواری
که کل دنیا چاردیواریه
کرم مرتضی علی یه مرد که واسه شرف و ناموسش
دوازده سالو کشیده
وجدانش بالاتر از این پولاس، که کاغذه
سلامتی سه تن
ناموس و رفیق و وطن
سلامتی سه کس
زندونی و سرباز و بی کس
سلامتی باغبونی که زمستونشو از بهار بیشتر دوست داره
سلامتی آزادی
سلامتی زندونیا بی ملاقاتی…