جهان سوم جایی است که در آن، من و تو همدردیم ...
ولی همراه نیستیم
مثل آن مسجد بین راهی
تا صبح قضا سهل و سهیلش به که باشد
تا شام قدر رجعت و میلش به که باشد
در بزم وصالش همه کس طالب دیدار
تا یار که را خواهد و میلش به که باشد
(دولتشاه)
دنیا جای خطرناکی برای زندگی است.
نه به خاطر مردمان شرور...
بلکه به خاطر کسانی که شرارتها را می بینند
ولی کاری در مقابل آن انجام نمی دهند.
قدرت کلماتت را بالا ببر نه صدایت را!
این باران است که باعث رشد گلها میشود نه رعد و برق ...!
خدایا ...
اندیشه و احساس مرا در سطحی پایین میار که زرنگی های حقیر و پستی های
نکبت بار و پلید این شبه آدم ها اندک را متوجه شوم،
چه دوست تر می دارم
بزرگواری گول خور باشم تا همچون اینان کوچکواری گول زن !