ما هیچ، ما نگاه

... خـــــــــدای امــــــــروز آبـی آبـی ... آبـــــــــــــــی تـــــــــر ...

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «خالی» ثبت شده است

یک طرف

جان عاشق یک طرف یک موی لیلا یک طرف

کوچه‌ی محبوب یک سو کل دنیا یک طرف


مثل مجنون تار می‌بیند جهان را چشم من

می‌کشی از پنجره تا پرده‌ها را یک طرف


گردنم کج می‌شود، یک شهر می‌ریزد به هم

تا که می‌ریزد چنین آن زلف زیبا یک طرف


غرق در تعبیر خواب گیسوی آشفته‌ات

یک طرف صورت‌نگاران، اهل معنا یک طرف


در مصافی نابرابر می‌کشد روح مرا

گیسوانت یک طرف، آن خالِ تنها یک طرف


هست حق هم با اقلیت اگر زیباتر است

مردمک‌های تو یک سو، اهل تقوا یک طرف


با زبان گفتی برو، با چشم‌ها گفتی بیا

می‌رود دل یک طرف در عاشقی، پا یک طرف


منزوی گشتم از آن چشم بلاتکلیف تو

یک طرف هم رنگ جنگل، رنگ دریا یک طرف


سر به رسوایی کشد وقتی که با هم رو شود

حسن یوسف یک طرف، دست زلیخا یک طرف


در قمار عشق دائم سکه‌ها در چرخشند

یک طرف روی خوشی دارند اما یک طرف...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ک.

هیــــــچ...

من خالی‌ از عاطفه و خشم
خالی‌ از خویشی و غربت گیج و مبهوت بین بودن و نبودن
عشق،  آخرین  همسفر من، مثل تو منو رها کرد حالا دستام مونده و تنهایی‌ من


ای دریغ از من که بیخود مثل تو گمشدم , گمشدم تو ظلمت تن
‌ای دریغ از تو که مثل عکس عشق هنوزم داد میزنی‌ تو آینه من 

وای  گریمون  هیــــــچ ، خندمون هیــــــچ ، باخته و برندمون هیــــــچ

تنها آغوش تو موند غیر از اون هیــــــچ

ای, ‌ای مثل من تک و تنها دستمو بگیر که عمر رفت، همه چی‌ تویی زمین و آسمون هیــــــچ

بی‌ تو می‌میرم همه ی  بود و نبود بیا پر کن ‌منو ای خورشید دل سرد
 ی‌ تو می‌میرم، مثل قلب چراغ

نور تو بودی کی‌ منو از تو جدا کرد...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ک.